ارتشتاران سالار
اَرْتِشْتارانْسالار [arteštārān-sālār]، ظاهراً بلندپایهترین مقام نظامی پس از شاه در زمان ساسانیان (نک : ﻫ د، ارتشتار؛ نیز بارتولمه، 1506).
در زامیاد یشت (یشتها، 2/331) مردم نسبت به پیشهای که داشتند، به ۳ گروه تقسیم میشدند: آثرونان (پیشوایان دینی) (نک : ﻫ د، آثرون)، رثه اشتران (ارتشتاران)، واستریوشان (برزیگران). آغاز این تقسیمبندی که در زمان ساسانیان با پیدایش گروه چهارمی به نام پیشهوران به اوج مرزبندی دقیق خودمیرسد، معلومنیست، اما در کارنامۀ اردشیر بابکان(ص213) به عنوان ارتشتاران سالار اشاره شده است. وجود مقامی به نام ایران سپاهبد در همین دوره مانع از آن است که ارتشتاران سالار را بهطور قطع بلندپایهترین مقام نظامی بدانیم. با اینهمه، گمان میرود که بهویژه از زمان انوشیروان به بعد، سرداران و فرماندهان بزرگ که شمارشان زیاد نبوده است، سپاهبد نامیده میشدند.
به گزارش طبری مقام ارتشتاران سالار بالاتر از سپاهبد و تقریباً همپایۀ ارگبد (ﻫ م) بوده است (2/ 79-80). در نسخ تاریخ طبری این عنوان به صورتهای تصحیفشده آمده است. در هرحال، از زمان قباد به بعد در منابع تاریخی اشارهای به ارتشتاران سالار نمیشود و از قراین چنین پیدا ست که ارتشتاران سالار عنوان دیگری برای ایران سپاهبد بوده، و انوشیروان آن را منسوخ کرده است (کریستنسن، 132).
به گزارش پروکوپیوس (I/91) فرماندهی به نام سِئوسِس (سیاوش) تنها کسی بوده است که به پاداش خدماتی که کرده بود، به مقام ارتشتاران سالاری رسیده، و قباد (سل 488-496 و 498 یا 499-531م) پس از اعدام او عنوان وی را هم برداشته است. این نظر از این روی قابل اعتماد نیست که به روایت طبری (همانجا؛ نولدکه، 111) در سدۀ 5 م یکی از پسران مهرنرسه به نام کارد (کاردار)، عنوان ارتشتاران سالار داشته است (نیز نک : یوستی، 156).
مآخذ
طبری، تاریخ؛ کارنامۀ اردشیر بابکان، ترجمۀ محمدجواد مشکور، تهران، 1369ش؛ یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، 1347ش؛ نیز: